جدول جو
جدول جو

معنی پیوسته گری - جستجوی لغت در جدول جو

پیوسته گری(پَ / پِ وَ تَ/ تِ گَ)
پیوند کردن و موافقت نمودن را گویند. (برهان). پیوندگری. (آنندراج) :
برده رضوان به بهشت از پی پیوسته گری
از تو هر فضله که انداخته بستان پیرای.
انوری
لغت نامه دهخدا
پیوسته گری
پیوند کردن موافقت نمودن پیوندگری: برده رضوان ببهشت از پی پیوسته گری از تو هر فضله که انداختنه بستان پیرای. (انوری)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پوست گری
تصویر پوست گری
دباغی، پاک کردن و پیراستن پوست حیوانات، دباغت، پیشۀ دباغ
فرهنگ فارسی عمید
(پَ / پِ وَ تَ / تِ بُ)
پیوسته ابرو. مقرون الحاجبین
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیوسته برو
تصویر پیوسته برو
پیوسته ابرو
فرهنگ لغت هوشیار